پس از آن که امام حسن عسکری مژده تولد فرزندش را به عمه ی خود حکیمه داد به او فرمود : امشب اینجا بمان . نرجس خاتون بار دار بود ولی ظاهرش این را نشان نمیداد . امام به حکیمه فرمود : عمه جان نگران و شگفت زده مباش ! نرجس هم مانند مادر موسی محرمانه فرزندی به دنیا می آورد شما قبل از تولد این مولود مبارک هیچ علامت و نشانه ای در وجود مادرش نمی بینید.
پیش از طلوع خورشید هاله ای از نور فضای اتاق را فرا گرفت . حکیمه دیگر نمی دانست نرجس خاتون را این گونه ببیند . از اتاق بیرون آمد و ماجرا را به امام گفت و طبق فرموده ی امام لحظه ای ماند و بعد به اتاق برگشت . نوزادی نورانی به سجده رفته بود . نوزاد انگشت خود را به سوی آسمان بلند کرد و گفت : اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک اله و ان جدی محمد رسول الله و ان ابی امیر المومنین . تا آنجا که همه ی امامان را نام برد و موقع رسیدن نام خود گفت : اللهم انجزلیوعدی و انتم ای امری و ثبت و طاعتی واملا الارض بی عدلا و قسطا.
موضوعات مرتبط: زندگینامه امام زمان ، ،
برچسبها: